انجمن المپیوس

تندیس برنزی اریس خدای جنگ در اساطیر یونان باستان

همه چی از خائوس شروع شد! سرزمینی درهم پیچیده و مبهم که گاه در قالب خدای آفریننده همه چیز ظاهر می شد و گاهی فقط مکانی بی اراده که با زاده شدن کائنات از هم فروریخت. چیزی را که حتی خود باستانیان نمی دانستند را ما نیز نمیتوانیم بفهمیم پس از بحث درباره چیستی خائوس میگذریم و به شروع آفرینش باز میگردیم. جای در خائوس فرزندگی بی چهره که تا ابد ادامه داشت زاده شد اسم او اربوس بود خدای نخستین تاریکی جای که در آن مرگ سکنا گزیده بود و غیر از آن در جهان همه چی سکوت، خلا و بی انتهایی مطلق و نیستی مطلق بود. از چنین خلا و چنین نیستی مطلقی خدایان نخستین پدید آمدند. خدایان مبهم که بیشتر مشابه نیرو های طبیعت بود. اروس، تارتاروس ، گایا، نوکس ، همرا ، آناکی ، خرنوس و ایتر خدایان نخستینی بودند که قبل یا هنگام آفرینش جهان از نیستی زاده شدند و بعد ها بهم پیوستند و خدایان جدیدی که آنان نیز نیروهای طبیعی بودند را آفریدند. داستان پس از آن را همه می دانند کرانوس به خواست گایا آسمان را تکه تکه کرد و خود برای اعصار بی شمار به همراه خواهر و ملکه خود رئا بر عالم حکومت کردند

آناکسیماندروس که از 611 تا 549 قبل از میلاد می زیست کار استادش را با شور دنبال کرد ، فلسفه او سخت به فلسفه سپنسر که در 1806 میلادی تنظیم شد و به گمان ناظمش بسیار ابتکار آمیز بود می ماند. آناکسیماندروس می گوید که مبدا نخستین هستی ( بیسامان) یا نامعین ( اپیرون ) ( کاوس یا خائوس ) است. تودهای بیکران که هیچ کیفتی ندارد ولی به اقتضا نیروهای ذاتی خود تکامل پیدا می کند و تمام واقعیات گوناگون عالم را پدید می آورد. این بینهایت جاندار و جاویدان و بی تشخیص و غیر اخلاقی به مثابه خدای دست گاه فلسفی اناکسیماندروس است ، در مقابل اشیا که متغیر و فساد پذیر پذیر است اصل اشیا بی تغیر وفساد ناپذیر و واحد است و باید گفت که فلسفه مابعد الطبیعه حکیمان الئا ( نام یک شهر )که فقط یگانه جاویدان را واقعی میشمردند از اینجا نشئت گرفته است. غز غیه بیهایت بی تغیر همواره جهان های تازه ای زاده میشود و در پی یکدیگر در میایند هر جهانی تکامل پیدا می کند و راه مرگ می سپارد و به بینهایت بی تعین بازمیگرد. # انجمن_المپیوس